عصر توی خواب و بیداری و موقع یک غلت نیمه زدن، دستم را توی حالتی که راست نبود چرخوندم و نگاهش کردم و با خودم تکرار کردم: من وجود دارم. الان که یادم اومد انقدر این صحنه برام عجیبه که چرا تو خواب و بیداری چنین چیزی گفتم که احساس میکنم داشتم خواب خودم را تو خواب میدیدم و تو بیداری نبوده.
[گردن نهاده را به تمنا چه حاجت است] بازدید : 508
سه شنبه 12 خرداد 1399 زمان : 1:36